از بچگی عاشق چکمه و کاپشن قرمز بودم
نیکی مظفری را اگر نمیتوانید فارغ از نام پدرش در نظر آورید، تقصیر شما نیست؛ این خود اوست که خلاف دیگر آقازادههای سینمای ایران، اتفاقا به این خویشاوندی پایبند است و همواره به آن تاکید میکند. هر چند این باعث نمیشود که نگوید مجید مظفری برای ورود او به عرصه بازیگری پارتیبازی نکرده است. مظفری را در چند سریال و البته همیشه همراه با پدرش از کودکی تا جوانی در پروژههای سینمایی دیده بودیم اما در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر در بهمنماه گذشته، او بیش از گذشته به چشم آمد؛ هم به خاطر پوششهای متفاوتش در کاخ جشنواره و پردیس ملت و هم، بازی در اولین فیلم سینماییاش.
با او پس از اینکه کارشناسانمان در کارگاه استایل «مدآنلاین» پوشش یکیدوسال اخیرش را بررسی کردند، در کافه گالری ثالث به گفتوگو نشستیم؛ لوکیشنی دلنشین که به نقاشیهای پاپآرت چند هنرمند ایرانی مزین شده بود.
فایل ویدیویی این گفتوگو را نیز میتوانید در همین صفحه تماشا و دانلود کنید.
فنگشوییِ نوروزی
در صحبتهایتان گفتید که برای خانهتکانی آماده میشوید. شاید برخی تصور کنند اغلب بازیگران سینما از آنجا که خیلی شیک و سانتیمانتال هستند، هیچوقت دست به خانهتکانی و از این کارها نزنند...
چرا نباید خانه تکانی کنیم؟ ما سنتهایی داریم که بسیار زیبا هستند؛ من هر سال خانهتکانی میکنم. هم من و بابا و هم همه اقوم و نزدیکان ما، خانهتکانی را فراموش نمیکنند؛ همه چیز تمیز میشود و تو هر روز داری یکسری قفسهها را خالی میکنی و تمیز میکنی. وسایلی را که شاید استفاده نکنید و نه لزوماً اینکه کهنه و قدیمی شده باشند، ممکن است بسیار نو و دستنخورده هم باشند اما قابل استفاده برای شما نباشند، هدیه میدهید به کسی یا کسانی که ممکن است از این وسایل استفاده کنند. اینها خیلی لذتبخش است.
معلوم است که به فنگشویی اعتقاد دارید؟ شاید هم از طرفداران پروپاقرص فیلم «نارنجیپوش» داریوش مهرجویی باشید که به همین موضوع میپردازد...
دوست ندارم اسم خاصی روی این رفتار بگذارم. وقتی این وسایل قدیمی را از زندگی دور میریزید جا باز میکنید برای چیزهای جدید، اتفاقات جدید. به خاطر همین خیلی خوب است که خانهتکانی کنید. اتفاقا من خیلی «نارنجیپوش» را دوست داشتم و به نظرم در خود پیام زیادی داشت.
معمولاً تعطیلات نوروز چه کار میکنید؟ از آنهایی هستید که در تهران میمانند و از خلوتی پایتخت استفاده میکنند یا سفر میروید؟
خیلی وقتها پیش آمده که نوروز را در تهران باشم، سفر بروم، خارج از ایران بروم، سفرهای داخلی بروم، بسته به شرایط است و برنامهریزی ازپیشتعیینشدهای ندارم. اما تهران در تعطیلات نوروز، خیلی خوب است. آسمان آبی را شاید فقط همین روزها بتوان در تهران دید. علاوه بر این، تهران جاهایی دیدنی دارد که هنوز ندیدهایم. این خیلی جذاب است که در تهران باشید و تهران را دوباره و به دور از ترافیک با دقت ببینید.
خانواده شما تا چه حد پایند به سنتهای نوروزی است؟ مثلا اهل هفتسین چیدن هم هستید؟ اگر هستید، تا چه حد جزئیاتش برای شما مهم است؟ مثلا هر سال ترئیناتش را عوض میکنید و تنوع به آن میبخشید یا نه، صرفا برای رفع تکلیفی سنتی همان سفره پارسال و پیارسال را دوباره پهن میکنید؟
بله. خیلی متنوع میچینم. قطعاً تنوع را دوست دارم اما اینکه وسایل گران بخرم و خیلی آنچنانی باشد، نه. طوری هفتسین نمیچینم و هر سال طوری عوضش نمیکنم که بعدها مورد استفاده نباشد. ظرفهای سفالی گلی و آینه اما پای ثابت سفرهةای هفتسین ماست.
شما تکفرزند هستید و احتمالا چون از بچگی با بچههای فامیل بزرگ شدهاید، شب عید یا روز اول سال را با فامیل میگذرانید. امسال هم با فامیل جمع هستید یا با پدر پای سفره هفتسین مینشینید؟
خیلی سالها شده که دو تایی شب سال تحویل با هم بودهایم، خیلی وقتها منزل اقوام بودیم، خیلی وقتها تمام فامیل را دعوت کردهایم به منزلمان. من و پدرم خیلی میهماننوازیم؛ این را همه کسانی که به منزلمان میآیند و با ما معاشرت میکنند میگویند. اصولاً به این علاقه داریم که میهمان داشته باشیم و پذیرایی کنیم. چون دوست داریم که بالاخره فامیل و دوستان صمیمی را در کنارمان داشته باشیم. معمولاً به جمعهای خانوادگی علاقه بیشتری داریم. من خودم خیلی خانوادهدوست هستم و در جمعهای خانوادگی احساس امنیت بیشتری میکنم. قطعاً دوستان عزیزی دارم که با آنها رابطه دوستانه و صمیمانه دارم و در کنار آنها هم لذت میبرم و احساس امنیت میکنم، ولی خانواده چیز دیگری است. در لحظه سالتحویل اما یا میهمانیم یا میهمان داریم.
پس آشپزیتان باید خوب باشد؟
بله؛ در آشپزی خیلی ادعا دارم.
خرید عید هم از سنتهای نوروزی است؛ مقید به این هستید که سر سفره هفتسین حتما با لباسهای نو بنشینید؟
بهار فصلی است که طبیعت را نو میکند؛ شکوفههای بهاری درختان میوه میدهند، تمام طبیعت سبز میشود و این خب خیلی قشنگ و زیباست و آدم وقتی نگاه میکند به طبیعت حالش خوب میشود و میتواند نوسازی و نوبودن این فصل را احساس کند. قاعدتا آدم هم دوست دارد تر و تمیز و مرتب باشد و لباس نو به تن کند ولی نه اینکه مقید باشد که لزوماً برای سالتحویل لباس نو بخرد و حتماً لباس نو داشته باشد ولی آدم میتواند از لباسهایی که قبلا داشته و هنوز تر و تمیزند استفاده کند.
برخی وقتی بزرگ میشوند علاقهای برای خرید ندارند، در حالی که وقتی بچه بودیم، یک الزامی بود که خرید شب عید را حتما انجام بدهیم. فکر می کنید چرا وقتی آدمها بزرگ میشوند مثل بچگیها دوست ندارند خرید کنند؟
شاید مد نیست! حال و هوای بچگی به این شکل میطلبد. پدر و مادر هم دوست دارند از هر راهی شما را خوشحال کنند و یک راه اساسیاش هم خب لباس تازه خریدن است. قطعاً من اگر روزی مادر بشوم شب سال تحویل برای فرزندم خرید میکنم، چون هم خودم حالم خوب میشود هم او. البته فکر نمیکنم حس و حال آدمها نسبت به این موضوع عوض شده باشد؛ دست کم برای من که اینگونه نیست.
پدر به شما معمولاً عیدی میدهند؟ از آن عیدیهای لای کتاب قرآن؟
ما به همدیگر عیدی میدهیم حتی شده یک شاخه گل. چه اشکالی دارد که عیدی بگیرم! شاید من برای پدرم یک چیز کوچکی گرفته باشم؛ تیشرت، بلوز یا شاخه گلی. قطعاً و حتماً من از پدرم عیدی میگیرم. آقای مجید مظفری باید به من خیلی عیدی بدهید!
مد؛ سادگی و لباس خانوادگی
به نظر میآید سادگی را دوست دارید. مثل همین لباسی که تنتان است.
همیشه سادگی مد، جذاب و شیک بوده است.
گفتید سادگی مد است؛ تعریف شما از مد چیست؟
تعریف من از مد شاید متفاوت باشد؛ البته که نظر شخصی خودم است. بهروزبودن میتواند خوب باشد و قطعاً هر آدمی بسته به هر شخصیتی که دارد در انتخاب خیلی از چیزهایی که معرف ظاهرش باشد، میتواند دخیل باشد. من اما هیچوقت دغدغهام این نبوده که با مد پیش بروم. حتماً چیزی که میپوشم یا پایم میکنم و هر آنچه برای پوشش استفاده میکنم نباید حتما روی خط مد باشد. نه به خاطر اینکه خیلی چیزها مد شده و من آنها را نپوشیدم، چون فکر میکنم هر آنچیزی که سلیقه من است و شخصیت من جوری است که آن لباس را استفاده کنم، آن بیشتر مرا خوشحال میکند تا اینکه قطعاً مد باشد. زمانی تصور میکردم رنگ صورتی اصلاً به نمیآید، ولی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشته، یک پالتوی کاملاً زمستانی و صورتی پوشیدم که متأسفانه در عکسها زمستانی بودنش دیده نشده بود و در نظرات دیدم که گفته بودند لباسی تابستانی به تن کردهام. این تصور از اینجا میآید که فکر میکنیم در زمستان رنگهای تیره مثلا قهوهای و سرمهای و این طیف رنگها را باید استفاده کنیم.
فکر میکنید سلیقه شما به عنوان یک بازیگر باید متمایز، متفاوت یا معمولی باشد؟ دوست دارید وقتی وارد جایی میشوید سریع به چشم بیایید؟
من به عنوان یک بازیگر دوست دارم در مکانهایی که حاضر میشوم مورد توجه قرار بگیرم ولی نه به هر قیمتی. اگر من بدانم که قرار است در افتتاحیه جشنواره فیلم حضور داشته باشم، حتما لباسی رسمی میپوشم. تا حالا برای من پیش نیامده است که با لباس شب یا لباسی که با آن به عروسی میروم با دوستانم برای صرف صبحانه بروم. برای شما پیش آمده است؟ نه. مثلاً من فکر میکنم پوشیدن کت لیمه در زمستان یک تفاوت است.
شما پدر خوشلباسی دارید؛ چقدر پدر و مادر در شکلگیری سلیقه پوششتان موثر بودند؟
هم پدرم و هم مادرم، بسیار خوشاستایل و خوشلباس بودند. خوب این ترکیب پدر و مادر خوشتیپ و خوشاستایل قطعاً بر من تأثیر گذاشته است. از بچگی دغدغهام این بوده که در عالم بچگی یک چکمه زمستانی قرمز با یک کاپشن قرمز تنم کنم. دستم هم خیلی باز بود. مادرم دستم را در این زمینه باز میگذاشت.
فکرکردن به استایل و انتخاب پوششهای مختلف چقدر برای شما مهم است؟
من به عنوان یک بازیگر وقتی میگویم «چه لباسی بپوشم؟» به این فکر میکنم که حتماً بروم و بدانم چه تئاترهایی در چه سالنهایی اجرا میشود. اگر من به این فکر میکنم چه لباسی بپوشم، کنارش به این فکر میکنم که در کدام گالری چه هنرمندانی نقاشیها و تابلوهایشان را به نمایش میگذارند بروم و آنها را ببینم. حتما به این هم فکر میکنم که یک کتاب جدید بخوانم. من به عنوان بازیگر جوانی که تازه وارد عرصه بازیگری شده فقط دغدغهام این نیست که در مراسم افتتاحیه، اختتامیه و اینجا و آنجا چه لباسی بپوشم. به آن هم فکر میکنم ولی به چیزهای دیگری هم فکر میکنم.
یعنی تا حدودی توجه به استایل از نظر شما وجه منفی دارد؟
من اصلاً ارزشگذاری نمیکنم. خیلی هم خوب است که به ظاهر خود اهمیت بدهیم. قطعاً همه جوانهای ما اهمیت میدهند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که جوان زیاد داریم و جوانهای ما آدمهای بااندیشهای هستند و میدانند کجا زندگی میکنند و طرز تفکرشان چگونه است، تمدنشان چطور است، آدمهایی هستند که اصالت ایرانی را خوب میشناسند و به طرز لباس پوشیدنشان هم فکر میکنند. آنها همیشه تمیز و شیک ظاهر میشوند، همان جوانهایی که در رشتههای ورزشی و رشتههای دیگر کسب مقام میکنند و معرف یک ایرانی هستند، آنها هم با پوشش بسیار مناسب، شیک و خوبی ظاهر میشوند. من هم خودم را جدا از آنها نمیدانم، چون نیکی مظفری هستم، دختر مجید مظفری و بازیگری که وارد سینما و تئاتر شده است. من نمیخواهم خودم را جدا از بقیه بدانم. به عنوان یک بازیگر فکر میکنم - بویژه در این چند وقت اخیر که با پوششهای متفاوتی جلو دوربینها قرار گرفتهام- نباید زیاد دغدغه ذهنی مداومم این باشد که چه لباسی بپوشم، وقتی جلوی دوربینها میایستم. مثلا کتی را که در افتتاحیه جشنواره فجر پوشیدم، سه ماه پیش از مراسم خریده بودم، یعنی با برنامهریزی نبود. ممکن بود همان چندماه پیش از جشنواره با پدرم شام برویم بیرون و بپوشمش.
منبع: مدآنلاین