توجه: در صورتیکه برخی لینک ها باز نشدند، در آدرس لینک، به جای shixon.com از shixon.com استفاده نمایید.
عضویت در کانال شیکسون در تلگرامشیکسون در اینستاگرام شیکسون در لنزور با خوراک خبری ما از آخرین محصولات باخبر شوید

مد و زیبایی شیکسون

مد، پوشاک، زیورآلات، سلامتی و زیبایی
تخفیف و فروش ویژه
برای اطلاع از تخفیف های روزانه و فروش های ویژه در ایمیل خود، در خبرنامه شیکسون عضو شوید:
مد و زیبایی شیکسون

💜 مطالب مرتبط با مد و زیبایـــی، اختصاصی این وبلاگ نبوده و از سایت های مرتبط بازنشر میشوند. نمایش محصــولات مختلف در این وبلاگ تنها از جهت معرفـــی و بازاریابـــی آنها می باشد.
× این وبلاگ با فروشگاه شیکسون مرتبط نیست!

این وبلاگ را دنبال کنید
آهنگ پیشنهادی شیکسون
شیکسونی ها
‎+5۰۰ نفر
تبلیغات
لباس زیر زنانه

تبلیغات

ربات حرف به من

خانم دکتر و آقا مهندس نداریم!

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۸ ب.ظ

در تیپ دانشجویان رشته‌های مختلف سرک کشیده‌ایم به دنبال تعریف «تیپ دانشجویی»

 

سوال مشترکی که آدم‌ها هر جا و در هر سمتی و با هر جنسیتی که دارند از خودشان ممکن است بپرسند، این است که چی بپوشم؟ ممکن است شما هم بارها این سوال را از خودتان پرسیده باشید یا دست کم آن را با نزدیک‌ترین شخص به خودتان به‌خصوص کسی که به خوشسلیقه‌گی او اعتماد دارید در میان گذاشته باشید و مشورت خواسته باشید. قطعا اجتماعی بودن  فرد و اهمیت جامعه‌ای که می‌خواهد وارد آن بشود، نقش تعیین‌کننده‌ای در پاسخ به این سوال دارد. ممکن است شما به یک میهمانی ساده دوستانه دعوت شده باشید یا آماده رفتن به محل کار، مدرسه، کوه یا دانشگاه می‌شوید. هر یک از اینها نوعی از پوشش را برایمان تداعی می‌کند. دوران دانشجویی برای من با دغدغه انتخاب لباس مناسب و مقبول قوانین دانشگاه و از طرفی سلیقه فردی و ادراک خودم از زیبایی بصری گذشت. آن دوران گذشت اما دانشگاه‌ها پابرجا هستند و هرسال پذیرای جوانان مشتاق علم‌آموزی هستند و آنها هم به این فکر می‌کنند که چه بپوشند. این شد که تصمیم گرفتم به خلوت بعضی از این دانشجوها وارد شوم و نظرشان را درباره آنچه به آن «تیپ دانشجویی» می‌گویند جویا شوم. به سراغ محله‌های دانشجوخیز شهر آمدم. چهارراه ولیعصر و میدان و خیابان انقلاب. اینها بستر دانشگاه‌های مهمی هستند و دانشجوی هرجای دیگری باشی هم گذرت به این حوالی می‌افتد. مدتی روبه‌روی این دو همسایه دیوار‌به‌دیوار می‌ایستم و به رفت و آمد افراد نگاه می‌کنم. ناخودآگاه چشم بنا را بر مقایسه می‌گذارد.

یک بام و دو هوا
دختر جوانی در چند قدمی دانشگاه در حین راه‌رفتن شال مشکی خود را با مقنعه مشکی عوض می‌کند و به‌سرعت وارد دانشگاه امیرکبیر می‌شود. دانشجوها مثل نقاشی‌هایی خوش‌رنگ و لعاب با لباس‌هایی متفاوت از نظر طرح، از دانشگاه هنر که چسبیده به دانشگاه امیرکبیر است خارج می‌‎شوند. پسر و دختر هم ندارد، هر چند برای دخترها ماجرا خب... جدی‌تر است.
دو خانم مهندس جوان که پوشش سر تا پا مشکی‌شان با اندک نشانه‌ای از رنگ تزیین شده بود، مشغول گفت و گو بودند که به سراغ‌شان می‌روم. در رشته مهندسی پزشکی تحصیل می‌کنند. پیشنهادم را برای اینکه جلوی دوربین «مدآنلاین» بایستند رد می‌کنند، خجالتی‌اند؟ نه! معذوریتی دارند؟ اینطور به نظر نمی‌رسد؛ خودشان می‌گویند چون تیپ خود را دوست ندارند و ترجیح‌شان این است که تیپ بهتری برای عکس داشته باشند. از تیپ دانشجویی برایشان می‌گویم؛ عقیده‌شان این است که این تیپ در دانشگاه با دانشگاه دیگر و رشته‌ای با رشته دیگر فرق می‌کند و تعریف واحدی نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. مانتوی نسبتاً بلند و  شلوار گشاد، پوشش مناسب دانشگاه به حساب می‌آید. صحبتهایشان شکلی از گله هم به خود می‌گیرد؛ از سختگیری دانشگاه و حراست و مقایسه تیپشان با بچه‌هنریهای همسایه که چه آزادانه تردد می‌کنند و اینکه بعضی اوقات برای گذر از گیت حراست چه استتارها که نمی‌کنند! از نظر آنها تیپ مهندسی بیشتر درباره آقایان صدق می‌کند.

تیپ چندمنظوره/ بچه‌های هنر؛ از ایالتی دیگر!

پسرها با تیپ‌های متفاوتی دیده می‌شوند. کیف دستی و عینک، شلوار جین و تیشرت و کوله‌پشتی. موضوع بحث را با دو آقای مهندس که تازه از دانشگاه بیرون آمده‌اند، مطرح می‌کنم. رشته تحصیلی‌شان مهندسی برق است، ولی اثری از تیپ مهندسی معروف دیده نمی‌شود. خودشان هم خنده‌شان می‌گیرد. آقایی که جلیقه پوشیده می‌گوید: «تیپ مهندسی به تیپ ساده و صاف و اتوکشیده می‌گویند.»  اما می‌گوید در مورد خودش ترجیحا لباسی را انتخاب می‌کند که راحت باشد و برای فعالیت‌های مختلف در طول روز از جمله رفتن به محل کار و دانشگاه یا یک قرار دوستانه و تفریح مناسب باشد و دغدغه‌ای نسازد. آنها ایده یا پیشنهاد خاصی درباره تیپ دانشجویی ندارند و از نظرشان هم این مساله نسبی است و به دانشگاه و رشته مربوط می‌شود. و دوباره پای بچه‌های خوشرنگ و لعاب همسایه به میان می‌آید. به گونه‌ای راجع به آنها صحبت می‌شود که انگار تافته‌ جدا بافته و از ایالت دیگری هستند. 


داروسازهای دانشگاه تهران؛ راحت در آزمایشگاه

مسیر را به سمت نرده‌های سبزرنگ دانشگاه تهران تغییر می‌دهم. وسط پیاده‌رو  چند تا جوان حلقه زده‌اند و مشغول صحبت هستند.  به نظر دانشجو می‌رسند. درست حدس زده‌ام؛ داروسازی می‌خوانند. از بین این پنج نفر، دو نفرشان کاملا ساکتند و انگار که نظر دوستانشان به نظر آنها نزدیک است. تیپ، برای این دکترهای داروساز آینده که در خوابگاه دانشجویی زندگی می‌کنند، معنای دیگری دارد. از نظر یکی از آنها در دانشگاه تیپ واحدی نداریم و در کل تیپ با اعتقادات  شخص، خانواده و جایی که در آن بزرگ شده است، ارتباط مستقیم دارد. دیگری معتقد است تیپ تحت‌تاثیر محیط و آدم‌های آن شکل می‌گیرد. می‌گوید: «به‌خصوص حضور جنس مخالف، تاثیر به‌سزایی در انتخاب‌هایمان دارد».
یکی دیگر از بچه‌ها حضور خانواده را در خوش‌تیپ و مرتب‌ بودن آنها که در خوابگاه زندگی می‌کنند هم بی‌تاثیر نمی‌داند زیرا لباس‌هایشان همیشه اتوکشیده است.

این خانم هم که هم‌رشته و همکلاس دوستان داروسازمان است راحتی خودش در محیط دانشگاه و کار در آزمایشگاه و سرپا ایستادن‌هایش به اضافه حراست دانشگاه را می‌سنجد و دست به انتخاب این تیپ که در عکس مشاهده می‌کنید، می‌زند.

نه مهندس نه نقاش؛ دوازده‌سال پس از لباس فرم

از در دانشگاه که می‌آیند بیرون مشخص است که یک جورهایی با هنر پیوند دارند. بله، طراحی صنعتی. این دانشجوها می‌توانند با لباس‌های رنگی و متفاوت با آنچه به نام مانتوی دانشجویی در مانتوفروشی‌ها به فروش می‌رسد  و البته شال به جای مقنعه به دانشگاه بیایند. اما تیپ بچه‌های طراحی صنعتی را که ارتباط مستقیم با صنعت و مهندسی دارد، مابین مهندسی و نقاشی می‌دانند و دانشجویان رشته نقاشی را از آنجا که سر و کار بیشتری با رنگ دارند در لباس پوشیدن راحت‌تر می‌بینند.

سارا که از رشته مهندسی به طراحی صنعتی آمده، فضای قبلی را بسیار منضبط و خشک می‌داند ولی به این نکته هم اشاره می‌کند که برای دخترها منعی برای سرکردن شال حتی شال‌های رنگی در مهندسی دانشگاه تهران وجود ندارد، ولی افراد بسیار تحت‌تاثیر اطرافیان خود هستند و مقنعه را ترجیح می‌دهند. او همچنان ادامه می‌دهد که دانشگاه اولین اجتماع جدی است که افراد بعد از دوران مدرسه و پوشیدن دوازده سال لباس فرم که بیشتر در مورد دخترها صدق می‌کند وارد آن می‌شوند و مدتی زمان می‌برد که به یک تعریف از شخصیت و استایل برای خودشان برسند.

حتی این پسرها هم که در رشته طراحی صنعتی تحصیل می‎کنند بر این باورند که دانشجوهای رشته‌های نقاشی و نمایش بیشتر از رشته‌های دیگر هنر در آرایش ظاهر خود اغراق می‌کنند و معتقدند که خاص و متفاوت هستند، هم در فکر و هم در ظاهر: «اما از بیرون که نگاه کنید خیلی شبیه به هم هستند و به تیپ هنری‎ها معروف هستند. آنها حتی در صحبت کردن هم تیپ دارند و یک جور خاصی حرف می‌زنند و استفاده از کلمات انگلیسی و قلمبه‌سلمبه در مکالمات‌شان رایج است. اما فضای مطبوع و جذابی برای دوستانمان در رشته‌های دیگر هست. آنها می‌گویند وقتی به پردیس هنرهای زیبا  می‌آییم حالمان خوب می‌شود و انرژی می‌گیریم. او داشتن احساس راحتی در لباس‌ها و محیط تحصیل‌اش را مایه آرامش فکری خود می‌داند».

در فکر گفته‌ها و شنیده‌های امروزم با دانشجوها هستم که سر از خیابان وصال درمی‌آورم و به طور اتفاقی واژه دانشگاه را از دو دوست که روی نیمکت نشسته و مشغول صحبت‌ند می‌شنوم. البته پوشش آنها بیشتر من را جذب می‌کند. خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم چه کارشان دارم؛ جالب اینجاست که استقبال می‌کنند و می‌گویند اتفاقا پیش پای من در همین باره داشتند صحبت می‌کردند. به اعتقاد آنها آدم در هر شرایطی باید خودش را حفظ کند و پایبند به عقایدش باشد: «تعیین تیپی که با آن در دانشگاه حاضر شویم، به خودمان بستگی دارد. اینکه بدانیم دانشگاه یکسری قوانین را برای ما وضع کرده که طبق آن جلو برویم و کسی مانع آراستگی ما در چهارچوب تعیین‌شده نمی‌شود». یکی از آنها که در رشته گرافیک درس می‌خواند به چادر خود اشاره می‌کند که این پوشش هیچ مانعی برای تحصیل او در یک رشته هنری نشده است و او هم به غیر از امروز که استثنائاً رنگ تیره به سر کرده، اغلب با لباس‌های رنگی، شاد و مرتب در کنار چادر که حجاب اصلی او است، در دانشگاه حاضر می‌شود.
دخترها از این که به موضوعات مهم و ریشه‌ای از این جنس که مهره مهمی از زنجیره بزرگ مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور ما هستند پرداخته‌ایم تشکر می‌کنند. با هم خداحافظی می‌کنیم و می‌روند. من همچنان بر روی نیمکت نشسته‌ام و به آدم‌ها نگاه می‌کنم. به راه رفتن‌شان، به لباس‌هایی که پوشیده‌اند. صدایی نمی‌شنوم جز صدای فکر خودم. حرف‌های این چند نفر در گوشم می‌پیچد. چقدر شبیه خودم هستند. شبیه دغدغه دورانی که گذشت. نمی‌دانم آینده هم شبیه ما می‌شود؟

منبع: مدآنلاین

محصولات مرتبط

 


نظرات (۴)

زیبا بود
مرسی
جالب بود...
البته تیپ ها بسیار کوچه بازاری بود...
من یکی این تیپ ها رو بیشتر ترجیح میدم برای کوهنوردی وگشت و گذار  استفاده کنم...
برای دانشگاه هرچقدر به قول عوام لباس های اتوکشیده و رسمی شیک استفاده کنیم بهتر است...:)

پاسخ:

:)
دانشجوییه دیگه :))
بله آراسته بودن خوبه :)
۱۷:۴۹
واقعا خوابگاهی بودن روی تیپ خیلی تاثیر داره

واقعا خوابگاهی بودن روی تیپ خیلی تاثیر داره

پاسخ:

بله همینطوره، خیلی باید زحمت کشید :دی
۱۷:۴۹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
فروش ویژه
خرید کفش زنانه